از گوشه و کنار حسينيه شعارهاي زيبايي چون ، اي رهبر آزاده آماده ايم ، آماده ، ما اهل کوفه نيستيم علي تنها بماند، خامنه اي خميني ديگر است و....به گوش مي رسيد.
به گزارش
پايگاه خبري تحليلي پيرغار به نقل از خبرنگار
جهانبين نيوز هزار نفر از مردم استان چهارمحال و بختياري براي ديدن مقام معظم رهبري خود را آماده کرده بودند ، عده اي براي نماز مغرب و عشاء خود را به مصلي رسانده و عده اي ديگر در ميدان قدس شهرکرد حضور بهم رسانده بودند ، جمعيت زيادي از گوشه و کنار استان به اين ميدان آمده بودند ، ذوق و شوق را در چشمان يکايک آن ها مي ديدي.
در ميان جمع دختري با صداي گريه نظر همه را به خود جلب کرده بود آن دختر به يکايک مسئولين التماس مي کرد که او را نيز با خود به ديدار رهبر ببرند .او مدام تکرار ميکرد بزرگترين آرزوي من ديدار با رهبر است که رهبر را از نزديک ملاقات کنم ، و بلاخره توانست مسافر يکي از اتوبوس ها باشد و به بزرگترين آرزوي خود دست پيدا کند.
هر اتوبوس يک مسئول کاروان داشت که يکايک افراد را از روي ليستي که قبلا آماده شده بود مي خواندند و افراد به داخل اتوبوس مي رفتند ، در اين ميان تعدادي از خبرنگاران نيز که خود را از هفته قبل براي اين ديدار آماده کرده بودند انتظار آمدن اتوبوس را مي کشيدند که بلاخره بعد از دو ساعت تاخيري اتوبوس آن ها نيز آمد.
در مسير هرکس از خاطره هاي شيرين ديدار با رهبر حرف ميزد و آن هايي که تا کنون مشرف به ملاقات آقا نبودند با شوق بسيار به حرف هاي آن ها گوش مي دادند.
هنگام اذان صبح بود که اتوبوس ها يک به يک در پارکينگ مرقد امام ترمز ميکردند و افرادي پياده مي شدند در حالي که لبخند نو بر لب داشتند خود را براي اقامه نماز صبح آماده مي کردند.
ديدار ها تازه مي شد و دوستان تازه رسيده را نيز به جمع خودشان مي بردند.
بعد از اقامه نماز صبح افراد سوار بر اتوبوس شدند و صبحانه را دور هم ميل نمودند و کارت هاي ملاقات بين افراد توزيع شد.
بلاخره به تهران رسيدن و جمعيت زيادي از قشرهاي مختلف وارد کوچه شدند و صف کشيده بودند جلوي گيت ورودي، هنوز گرم صحبت اند، افراد چک مي شود و اين کار طي سه مرحله انجام شد و ساعت به ديدار رهبر نزديک تر مي گشت.
بلاخره مردم به داخل حسينيه راه يافتند و با شربت و کيک نيز پذيرايي شدند.
از گوشه و کنار حسينيه شعارهاي زيبايي چون ، اي رهبر آزاده آماده ايم ، آماده ، ما اهل کوفه نيستيم علي تنها بماند، خامنه اي خميني ديگر است و....به گوش مي رسيد.
ثانيه به ثانيه به تعداد افراد حاضر در حسينيه افزوده مي شد و همه جمعيت متمرکز به روي يک نقطه که رهبر کي وارد خواهد شد.
حال و هواي عجيبي داشت اشک شوق در چشمان يکايک سرازير شده بود
طراوت خاصي در فضا پر شده بود و آرامش عجيبي در حسينيه برقرار بود
قاري قرآن شروع به تلاوت چند آيه از قرآن کريم نمود و بعد از آن آقا وارد صحن شد و با لبخند هميشگي که بر لب داشت دستش را به نشانه سلام بالا برد و اجازه نشستن را به يکايک افراد داد و پس از آن به جايگاه نشستند و ايراد سخن نمودند . در بين سخنراني هاي دلنشينشان صداي تکبير سکوت را در هم مي شکست .
بعد از پايان سخنراني آقا دعايي براي همه امت مسلمان نمود و با مردم حاضر در حسينيه خداحافظي و صحنه را ترک کردند .و مردم نيز هريک با کوله باري از به شهر و ديار خود بازگشتند.